تقویت جریان سوم چقدر سیاستهای لندن را تغییر میدهد؟
حلول روح اوباما در انتخابات انگلیس
علی قنادی- روز پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ماه مردم انگلیس برای تعیین ترکیب پارلمان کشورشان پای صندوقهای رأی میروند و در انتخاباتی که زیر سایه صعود کم سابقه حزب لیبرال دموکرات به رهبری نیک کلگ اهمیتی چشمگیر پیدا کرده، بنای تشکیل دولت آینده انگلیس را پایهریزی میکنند.
هرچند حزب لیبرال دموکرات بعد از حزب کارگر و محافظهکار سومین جریان سیاسی انگلیس محسوب میشود، ولی از سال 1983 تاکنون این اولین بار است که احتمال برنده شدن آن در نظام چند حزبی انگلیس که تحت کنترل دو حزب قرار دارد با این جدیت مطرح شده است.
لیبرال دموکراتها در انتخابات سالهای 1983 و 1987با سوسیال دموکراتها ائتلاف و به ترتیب 5/3 و 4/3 درصد کرسیهای پارلمان را به دست آوردند. از آن زمان تا سال 2005 تعداد کرسیهای لیبرال دموکراتها(به تنهایی) به طور نسبی رشد کرده است. آنها 20 کرسی (1/3 درصد) در انتخابات سال 1992، 46 کرسی (7 درصد) در سال 1997، 52 کرسی (9/7 درصد) در سال 2001 و 62 کرسی (6/9 درصد) در انتخابات عمومی سال 2005 به دست آوردند. روند تسلط حزب کارگر و محافظهکار انگلیس تا اواسط آوریل 2010 یعنی اوجگیری رقابتهای انتخاباتی ادامه داشت. ولی اولین مناظره تلویزیونی رهبران سه حزب در روز چهاردهم آوریل که برای اولین بار به شکل و شمایل مناظرههای تلویزیونی آمریکا طراحی شده بود، روند تحولات را تغییر داد. میزان حمایت از لیبرال دموکراتها به یکباره به 28 تا 33 درصد رسید. نیک کلگ، رهبر حزب لیبرال دموکرات در این مناظره تلویزیونی که خیلیها آن را تاریخی خواندهاند، رو به دوربینهای تلویزیونی خطاب به مستمعینش گفت که احزاب انگلیس بازی «ردش کن» راه انداختهاند و صریحاً از مردم کشور ش خواست که دیگر اجازه ندهند که این اشتباه تکرار شود. براساس نظرسنجی شبکه اسکای نیوز، 37 درصد انگلیسیها بعد از این مناظره گفتهاند که کلگ را برنده آن میدانند، در حالی که گوردون براون نخستوزیر قبلی و رهبر حزب کارگر 32 درصد و دیوید کامرون رهبر حزب محافظهکار 32 درصد آرا را به دست آورد.
خیز لیبرال دموکراتها
برخی نظرسنجیهایی که طی چند روز گذشته انجام شده نشان میدهد که احتمال برنده شدن حزب لیبرال دموکرات در انتخابات روز شانزدهم اردیبهشت بعید نیست. نظرسنجی که روزدوشنبه سی و یکم فروردین ماه توسط YOU GOV انجام شده نشان میدهد که لیبرال دموکراتها 33 درصد آرا، محافظهکاران 32 درصد و حزب کارگر به رهبری گوردون براون، نخستوزیر قبلی از حمایت 26 درصد مردم انگلیس برخوردار است. نظرسنجی مرکز ICM هم که به درخواست روزنامه گاردین انجام شده بیان کننده این است که حزب آقای کلگ در فاصله پنج روز بعد از مناظره تلویزیونی با رقبایش، 10 درصد به آرای خود افزوده است، هر چند درصد حمایت از آن بنابراین نظرسنجی، همچنان سه درصد کمتر از محافظهکاران و دو درصد بیشتر از حزب کارگر آقای گوردون براون است. نکته قابل توجه این است که حتی اگر آقای کلگ و حزب او برنده انتخابات هم نباشند، درصد قابل توجهی از کرسیهای پارلمان انگلیس را به دست خواهند آورد. برآوردهای اولیه این است که 62کرسی فعلی لیبرال دموکراتها در مجلس عوام به چیزی حدود دو برابر افزایش پیدا خواهد کرد. درتئوری معنای چنین تحولی این است که سیستم «چند حزبی یا دو حزب مسلط» انگلیس برای اولین بار شاهد حضور یک حزب یا جریان سوم خواهد بود.
مفهم دیگر این تحول، بیثبات تر شدن کابینههای انگلیس در سایه چند پاره شدن گرایشهای سیاسی این کشور است. اما چرا حضور برجستهتر لیبرال دموکراتها در سیاست و حکومت انگلیس، حساسیتها را برانگیخته است؟ به قدرت رسیدن یا حضور مؤثرتر حزب آقای کلگ چه تحولی در روندهای موجود در سیاست داخلی و خارجی انگلیس به وجود میآورد؟ اصلاً معنی و مفهوم تقویت جایگاه لیبرال دموکراتها در انگلیس چیست؟ و نهایت اینکه، روند کنونی برای سیاست خارجی ایران چه معنایی دارد؟
نگاه متفاوت به مسائل داخلی
اگرچه حزب لیبرال دموکرات آقای کلگ در داخل پارادایم حکومتی انگلیس عمل میکند ولی سیاستها و رویکردهایی که ارائه کرده از خیلی جهات با دو حزب دیگر یعنی کارگر و محافظهکار تفاوت دارد. لیبرال دموکراتها در حوزه سیاستهای داخلی جزو احزاب میانهرو محسوب میشوند ولی تمایلات چپ قوی دارند. همین موضوع سبب شده که برخی رویکرد این حزب را با دیدگاههای چپگرایانه باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا مقایسه کنند. لیبرال دموکراتها به جای تأکید بر رویکردهای صرفاً لیبرالی، حامی گرایشهای سوسیالیسم لیبرالی هستند، به شدت از ایجاد دولت رفاه welfare state دفاع میکنند و معتقدند که دولت باید از مصرف کنندگان حمایت کند. این گرایش آنها در سایه بحران مالی جهانی، نسبت به گذشته با روند تندتری تقویت شده است. برخی لیبرال دموکراتها را به دو دسته سوسیال لیبرالها و لیبرالهایی با گرایش بازار تقسیم بندی میکنند. گرایشهای سوسیالیستی گروه اول بیشتر از گروه دوم است ولی هر دو در حوزه سیاسی، حامی تقویت آزادیهای مدنی هستند. چارلز کندی، رهبر اسبق لیبرال دموکراتها میگفت که حزب او نه چپ است و نه راست ولی منزیز کمپل، جانشین او معتقد بود که حزب متبوعش چپ میانه است. نیک کلگ نیز بر همین رویکرد تأکید دارد.
سیاست خارجی متعادلتر
لیبرال دموکراتها در حوزه سیاست خارجی هم نسبت به گرایش مسلط جاری، رویکردهای متفاوت قابل ملاحظهای دارند. آنها میگویند که وجهه سیاست خارجی انگلیس طی سالهای اخیر و به خصوص بعد از شرکت در جنگ عراق صدمه دیده و باید آن را بازسازی کرد. لیبرال دموکراتها از چند جانبهگرایی حمایت میکنند و معتقدند که لندن باید در برابر آمریکا رویکرد مستقلانهتری در پیش بگیرد.
نیک کلگ چهارشنبه قبل تأکید کرد که انگلیس باید در برخورد با آمریکا رویکرد مستقلانهتری داشته باشد. کلگ معتقد است انگلیس باید همچنان از مفصل به دوستان آمریکاییاش پیوند بخورد ولی در عین حال تأکید دارد که حمله به عراق جنگ تونی بلر با گوردون براون برای جواب مثبت به فرمان آمریکا بود. او میگوید: من به عنوان یک اروپایی و یک سیاستمدار انگلیسی معتقدم که ما نمیتوانیم نفوذ در خاورمیانه را فقط به آمریکا بسپاریم.
به نظر میرسد که لیبرال دموکراتها حتی در مورد اسراییل هم در مقایسه با دو حزب دیگر لحن انتقادی بیشتری دارند. آنها در جریان جنگ 22 روزه غزه خواستار این شدند که انگلیس فروش سلاح به اسراییل را معلق کند. آنها الان هم خواهان پایان محاصره غزه هستند و از سیاست تشکیل دو دولت حمایت میکنند. کلگ چهارشنبه قبل خواستار رویکرد مطالبهجویانهتر اروپاییها در مقابل اسراییل شد و گفت:اسراییل در غزه از قدرت نامتناسب استفاده کرده و فلسطینیان را در تنگدستی قرار داده است و اروپا باید از قدرت اقتصادیاش در این باره استفاده کند. نهایت اینکه لیبرال دموکراتها در مقابله با دو حزب دیگر گرایشهای اروپا گرایانه بیشتری دارند و در صورت به قدرت رسیدن آنها اروپاییگرایی در سیاست خارجی انگلیس بیشتر خواهد شد.
وقتی مجموعه این رویکردها را با رویکردهای جاری دولت انگلیس مقایسه کنیم، علت حساسیتهای موجود در انتخابات اخیر انگلیس برای ما ملموستر میشود. کابینههای انگلیس به طور سنتی سیاست خارجیشان را براساس پیوندهای سفت و سخت بین دو سوی آتلانتیک پایهریزی کردهاند و این پیوندها باعث شده که سیاست خارجی لندن در اروپا، خاورمیانه و مسائل بینالمللی متغیری وابسته به سیاستهای کاخ سفید باشد. به قدرت رسیدن یا حتی تقویت لیبرال دموکراتها در دولت آینده انگلیس، همگرایی بینظیر لندن - واشنگتن را تعدیل خواهد کرد. لیبرال دموکراتها بیشتر از دیگران مایلند همکاریهای درون اروپایی خودشان را تقویت کنند.
حزب کارگر در سیاست خارجی انگلیس اغلب اوقات با تمایلات اروپاگرایی شناخته میشود ولی تمایلات اروپاگرایی لیبرال دموکراتها در مقایسه با حزب کارگر نیز بیشتر است. اروپاگرایی لیبرال دموکراتها احتمالاً در دوره اوباما مشکلات خاصی به وجود نخواهد آورد ولی به قدرت رسیدن جمهوری خواهان احتمالاً تنشهایی در روابط طرفین به وجود خواهد آورد.
لیبرال دموکراتها و ایران
انگلیس و ایران تاریخ بلندبالایی از تنش در مناسبات دوجانبه دارند. روند تنش در روابط طرفین بعد از انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 1388 روندی تصاعدی پیداکرد اما آیا تقویت حزب لیبرال دموکرات آقای کلگ تغییری در این مناسبات به وجود خواهد آورد؟ مهمترین متغیر در این بین برنامه هستهای ایران است. لیبرال دموکراتها با رویکرد نظامی علیه ایران مخالفند ولی نوع نگاه آنها به برنامه هستهای ایران تفاوت خاصی با دو حزب دیگر ندارد. در مانیفست سیاست خارجی لیبرال دموکراتها موضوع ایران به صورت خاص مورد توجه قرار گرفته است:«ایران سالهاست که یک برنامه مخفی توسعه غنیسازی اورانیوم را پیگیری میکند که هم برای نیروی هستهای صلحآمیز و هم برای توسعه سلاحهای اتمی به کار میرود. شورای امنیت تاکنون تحریمهایی را اعمال کرده ولی هنوز راه حلی برای این بحران پیدا نشده است. یک ایران هستهای خاورمیانه را بیشتر دچار بیثباتی میکند و موجب مسابقه تسلیحاتی با دیگر کشورها از جمله عربستان سعودی شده و NPT را هم بیشتر تضعیف خواهد کرد. لیبرال دموکراتها با اقدام نظامی علیه ایران مخالفند. اقدام نظامی تنها شرایط ناپایدار (کنونی) را بدتر میکند و موقعیت تندروها را در مقابل میانهروها تقویت میکند. ما معتقدیم که جامعه بینالملل باید به استفاده از دیپلماسی ادامه دهد و به شکلی مثبت با ایران وارد تعامل شده و از ابزارهای اقتصادی و سیاسی استفاده کند. انگلیس و اروپا باید از نفوذ خود در واشنگتن استفاده و گفتوگوهای مثبت بین ایران و آمریکا را تشویق کنند.»
اینکه لیبرال دموکراتها با استفاده از ابزارهای نظامی علیه ایران مخالفند نکته مثبتی است ولی در شرایط فعلی این مسأله نمیتواند تغییر محسوسی در مناسبات تهران- لندن به وجود آورد. لیبرال دموکراتها در خوشبینانهترین سناریو، رویکردی مانند ماههای اولیه به قدرت رسیدن باراک اوباما در آمریکا را در برابر ایران دنبال خواهند کرد.
سیاست خارجی انگلیس در مقابل ایران تحت تأثیر مجموعه عوامل ساختاری است که تقویت یا حتی به قدرت رسیدن لیبرال دموکراتها نمیتواند تغییر عمده یا قابل توجهی در آن به وجود آورد.
تقویت لیبرال دموکراتها در بهترین حالت میتواند تغییراتی ملموس در مناسبات انگلیس با آمریکا، رویکرد اروپایی لندن، نحوه مشارکت بریتانیا در ناتو و مواردی از این دست به وجود آورد. مناسبات تهران- لندن با کمی تغییر و تحول، در چارچوب پارادایم حاکم بر مناسبات طرفین طی سه دهه گذشته باقی خواهد ماند.